به گزارش خبرگزاری ايرنا: "دكتر «جمشيد ممتاز» عضو ايراني كميسيون حقوق بين الملل سازمان ملل متحد به رياست اين كميسيون برگزيده شد.
دفتر نمايندگي ايران در مقر اروپايي سازمان ملل در ژنو با اعلام اين خبر، افزود: دكتر ممتاز دو روز قبل از سوي اعضاي ۳۴ نفره كميسيون حقوق بين الملل سازمان ملل متحد به اين سمت برگزيده شد.
اين حقوقدان ايراني در سال ۱۳۸۰ خورشيدي از سوي مجمع عمومي سازمان ملل به عضويت كميسيون حقوق بين الملل اين سازمان انتخاب و مشغول به كار شد.
اين براي اولين بار است كه يك حقوقدان ايراني رياست كميسيون حقوق بين الملل سازمان ملل متحد را بر عهده مي گيرد.
كميسيون حقوق بين الملل كه يكي از اركان مجمع عمومي سازمان ملل محسوب مي شود، وظيفه تدوين و توسعه حقوق بين الملل را بر عهده دارد.
مسئوليت سازمان هاي بين المللي در قبال اعمال خلاف اين سازمان ها در رابطه با كشورها و اشخاص حقوقي و حقيقي و بررسي چگونگي جبران خسارات احتمالي در تعاملات ايشان ، تدوين قوانين موضوع «حمايت ديپلماتيك » مرتبط با نقض حقوق اتباع يك كشور در ديگر كشورها و تدوين قوانين موسوم به «حق شرط در معاهدات بين المللي » از عمده امور و وظايف اين كميسيون است .
اين حقوقدان ايراني قرار است در كميته ششم مجمع عمومي سازمان ملل در پاييز آينده گزارش كميسيون حقوق بين الملل را به مجمع عمومي ارايه كند. دكتر ممتاز استاد دانشگاه تهران و مشاور وزير امور خارجه ايران در امور حقوقي است و همچنين رياست گروه علمي حقوق بشر در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران را بر عهده دارد."
....................................
قابل ذکر است که موفقیت دکتر ممتاز، همگان را شاد نکرده است. برای مثال به برخورد سایت بازتاب با این واقعه اشاره می کنیم. سایت بازتاب، در یادداشتی تحت عنوان " موفقيتهاي ملي به نام افراد، ناكاميهاي فردي به نام كشور " نوشته است: در حالي كه جمهوري اسلامي ايران، به عنوان رئيس كميسيون حقوق بينالملل انتخاب شده است، مسئول ناكامي ايران در دادگاههاي لاهه، اين انتخاب را پيروزي شخصي خود معرفي ميكند.
این سایت ادامه می دهد: اين در حالي است كه جمشيد ممتاز، مشاور وزير خارجه، پيش از اين به نمايندگي از ايران، مسئوليت پيگيري پرونده حمله آمريكا به سكوهاي نفتي خليج فارس در دادگاه لاهه را بر عهده داشت كه به رغم حق مسلم ايران براي دريافت دو ميليارد دلار خسارت، پرداخت هيچ خسارتي به ايران تأييد نشد و دكتر ممتاز، بدون پذيرش اين شكست و با خودداري از استفاده از مدت شش ماهه اعتراض به اين حكم، جريان پرونده مذكور را شكست آمريكا توصيف كرد!
....................................
سایت حقوق، برگزیدگی استاد جمشید ممتاز را به ریاست کمیسیون حقوق بین الملل سازمان ملل متحد به ایشان و جامعه حقوقدان ایرانی تبریک می گوید.
هموطن گرامی، شما نوشته اید در تبعید هستید. شما پیشنهاد کرده اید که هیچوقت حقیقت فدای مصلحت نشود. آری من نیز با شما هم عقیده هستم. شما لر هستید (با توجه به نامتان : اتابک لر)، می دانید که ما لرها، لک ها و کردها در ترجیح حقیقت بر مصلحت شهره عام و خاص هستیم. پس من و شما در اینکه حقیقت را بر مصلحت ترجیح دهیم، مشترک هستیم.
از این گذشته، می خواهم بپرسم شما چرا در تبعید هستید؟ چرا در ایران نماندید در کنار امثال دکتر کاتوزیان؟ آیا غیر از این بوده است که مصلحتی شما را به مهاجرت از ایران مجبور کرده است؟ برخی اساتید که نام برده اید همچون دکتر متین دفتری راهی گزیده اند و برخی دیگر همچون دکتر کاتوزیان راهی دیگر. دکتر کاتوزیان علیرغم تمام خطراتی که در ابتدای انقلاب از سوی انقلابیون برایش بوجود آمد و حداقلش خانه نشین شدنش بود و حداکثر می توانست تا پای چوبه دار برود، ایشان اما در ایران ماند و در همان فضا تنفس نمود ولی ادامه داد. امروزه همه حقوقدان های ایرانی تربیت شده ایشان هستند، ایشان بود که چون شمع ماند و گداخت تا با تمام وجودش دانشجویان حقوق را با تئوری عدالت آشنا سازد. به راستی اگر امثال ایشان هم نمی بودند الان حقوق ایران چه وضعیتی داشت؟ و آیا اصلا وجود می داشت که بتوان وضعیتی برایش تصور کرد؟!
ایشان با انقلابی گری و شیوه های قهرآمیز مخالف است، ایشان با اصلاحات گام به گام بود که توانست مانع شود از آنکه هویت حقوق و حقوقدان ایرانی محو شود و آن بلای بزرگ بر سر علم حقوق بیاید.
و اکنون ما که داعیه خدمت به حقوق ایران را داریم، با حقیقتی مواجه هستیم که عینیتی انکارناپذیر دارد. ببینید شما در خارج از ایران بوده، هستید و می مانید، اما چه انتظاری از حقوقدانانی دارید که در ایران هستند؟ با توجه به حقیقت و واقعیت شرایط کنونی کشور، آیا آنان به همان اندازه که شمای ساکن خارج از کشور و دور از دسترس تعقیب کنندگان، آزادانه می نویسید، می توانند آزادانه بنویسند؟ اگر آزادانه بنویسند سر از کجا در خواهند آورد؟ آیا از این مثال ها کم داریم؟ شما از آزادی آقایان زرافشان و گنجی حمایت می کنید؟ اگر جواب مثبت است پس اصولا نباید بخواهید دیگرانی هم به این عقوبت دچار گردند.
آری این است شرایط ایران، حقوقدانان ساکن ایران نیز در هر حرف و اقدام خود، وضع موجود را در نظر می گیرند و گرنه به گونه ای طنزآمیز باید گفت که وضع موجود آنها را در نظر می گیرد!
توصیه می کنم قبل از اینکه دیگران را دعوت به حقیقت رک و انقلابی کنید، با خود بیاندیشید که اگر شما در ایران می بودید، خود اینگونه عمل می کردید؟ من فکر می کنم این کار را نمی کردید چون سکونت کنونی تان در خارج از کشور به معنای این است که نخواسته اید در بیان حقیقت شخصا هزینه بدهید؟ اگر با من موافق نیستید این گوی این هم میدان، تشریف ببرید ایران و آنگاه که در ایران و در دسترس (به معنای خاص کلمه) قرار گرفتید، به آنچیزی که به دیگران توصیه می کنید عمل نمائید.
نتیجه آنکه به خاطر خطرات انکارناپذیر، آنانی که در ایران و در دسترس هستند، اصولا سعی می کنند از شیوه اصلاح استفاده کنند.
امیدوارم در این نکته با هم همعقیده باشیم که به راه همدیگر احترام بگذاریم و هر کس با راه خود به حقوق ایران خدمت کند. می توان هدف و مقصدی مشترک داشت ولی از راههای مختلف به آن رسید.
با سلام
به نویسندگان سایت بازتاب توصیه می کنم که دست از این روشهای تخریبی بردارند. دکتر جمشید ممتاز یکی از سمبلهای حیثیتی ایرانیان است و برای من و بسیاری از دانشجویان ایرانی یک افتخار ملی است.
من می خواهم مطلبی را با گردانندگان سایت بازتاب درمیان گذارم. نمی دانم آیا آنرا خواهند پذیرفت یا نه. در حال حاضر بسیاری از ایرانیان، خصوصا قشر جوان و تحصیلکرده، بر این باورند که ایران در عرصه جهانی هیچ سمبل افتخار آمیزی ندارد. از نظر این گروه، ایران فقط تاریخ درخشانی دارد ولی در حال حاضر ایران وایرانی در عرصه جهانی تکیه گاه افتخار آمیزی ندارد.
عملکرد برخی از مسوولان حکومت هم باعث شده است تا هم اکنون ایران در افکار عمومی دنیا به عنوان کشوری غیرمحبوب تلقی شود.
حال سوال این است که در این وضعیتی که آوردن نام ایران در خارج از کشور هیچ احساس افتخاری را برنمی انگیزد و حتی برخی از ایرانی های مقیم خارج، منکر ریشه ایرانی خود می شوند، آیا صحیح است که بخواهیم درخشش یک هموطن و محبوبترین استاد حقوق بین الملل در ایران را با تحلیلهای ناقص- که ناشی از نشناختن ساختار حقوقی کمیسیون حقوق بین الملل است- فروبکاهیم.
درست یا غلط، غربی ها از ایران قبل از انقلاب، چهره بسیار با شکوه و پر هیبتی در ذهن دارند، اما من نمی دانم در دوران بعد از انقلاب مسوولین امر چگونه حکم رانده اند که در حال حاضر بسیاری از غربی ها ایران را دارای منزلتی مثل افغانستان یا کشورهای آفریقایی می دانند. این نکته را هم می دانم که قلم دست رسانه های غربی است اما این را هم می دانم که ما هم بازیگر خوبی در صحنه جهانی نبوده ایم. بازیگران خوبی مثل سید محمد خاتمی را هم در ایران آنچنان نفس گیر کردند که الان همه می گویند ایکاش خاتمی، ابتدا فرهنگ گفتگو و مدارا را در کشور خود جا می انداخت. باور کنید اگر حضور و درخشش نادر انسانهای فرزانه ای مانند دکتر ممتاز در خارج از کشور نبود، من نمی دانم بعنوان یک دانشجوی شاغل به تحصیل در خارج از ایران، چه چیز دیگری را می توانستم به رخ دوستان خارجی خود بکشم و بگویم که ما هم زنده ایم و می توانیم در صحنه جهانی با نام نیک بدرخشیم و نه با صفاتی مثل تروریست، بربر و... البته اشتباه نکنید من هم قبول دارم که ما در ایران معاصر انسانهای بزرگی مثل امام خمینی، دکتر شریعتی، مصدق و... داشتیم و داریم ولی باور کنید به استثنای مواردی مانند دکتر سروش و دکتر ممتاز هیچکدام از شخصیتهای دیگر وجهه مطلوب بین المللی ندارند.
بیایید باور کنیم که هیچ ملتی با تخریب دانشمندان وبزرگان خود، بزرگ نمی شود. دکتر ممتاز انسان فرزانه ای است، قدر او را بدانیم.
ع. ا. گ. از فرانسه