سایت حقوق
پذيرش سايتحقوق خصوصیحقوق مدنیقانون مدنی تدوینی معاونت حقوقی ریاست جمهوری
آخرین به روز آمد :
سه شنبه 14 فوريه 2006

Hoqooq.com home page     Hoqooq.com favorite  






در وصايا كليات - موصي - موصي به و موصي له و وصي مواد ۸۲۵ تا ۸۶۰ در ارث و موجبات و تحقق و شرايط و موانع ارث - حجب و فرض و سهم الارث مواد ۸۶۱ تا ۹۴۹
دو شنبه 18 ژوئيه 2005

قسمت چهارم - در وصايا و ارث
باب اول - در وصايا ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - به پاورقي ماده ۵۵ مراجعه شود .

فصل اول - در كليات
ماده ۸۲۵ - وصيت بر دو قسم است : تمليكي و عهدي . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - به مواد ( ۲۷۶ ) الي ( ۲۹۹ ) قانون امور حسبي مصوب ۲/۴/۱۳۱۹ و آيين نامه راجع به مواد ( ۲۷۹ و ۲۸۸ ) قانون امور حسبي مصوب ۱۳۲۲ و آيين نامه راجع به ماده ( ۲۹۹ ) قانون امور حسبي مصوب ۱۳۲۲ و آيين نامه حق الزحمه مدير تصفيه و مدير تركه برطبق قانون امور حسبي مصوب ۱۳۲۶ مندرج در مجموعه آيين دادرسي مدني ( جلد دوم ) از انتشارات اداره كل قوانين و مقررات كشور مراجعه شود

ماده ۸۲۶ - وصيت تمليكي عبارت است از اينكه كسي عين يا منفعتي را از مال خود براي زمان بعد از فوتش به ديگري مجانا تمليك كند . ( ۱ ) وصيت عهدي عبارت است از اينكه شخصي يك يا چند نفر را براي انجام امر يا اموري يا تصرفات ديگري مامور مي نمايد . وصيت كننده موصي ، كسي كه وصيت تمليكي به نفع او شده است موصي له ، مورد وصيت موصي به و كسي كه به موجب وصيت عهدي ولي بر مورد ثلث يا بر صغير قرار داده مي شود وصي ناميده مي شود . ( ۲ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۵۴۷۸/۷ - ۱۱/۱۰/۱۳۷۰ ا . ح . ق : فرق وصيت تمليكي و هبه آنست كه هبه مربوط به زمان حيات است يعني واهب در زمان حيات خودش چيزي را به متهب مجانا تمليك مي كند ولي وصيت ، تمليك بعد از ممات است وچون در وصيت لفظ خاصي براي ايجاب لازم نيست ، بنابراين هر عبارتي كه متضمن معناي تمليك مجاني بعد ازممات باشد وصيت محسوب مي شود و اين امر بايد از سياق كلام و قرائن استفاده شود .
در وصيت تمليكي توالي ايجاب و قبول شرط نيست زيرا ممكن است موصي سالها بعد از ايجاب وصيت زنده باشد ومثلا بيست سال بعد بميرد و موصي له پس از اطلاع از مرگ موصي و وقوع وصيت مي تواند آنرا قبول يا رد نمايد و دراعلام قبول يا رد نيز محدوديت زماني وجود ندارد فقط بايد تاخير در اعلام تصميم موجب تضرر ورثه نباشد .
چنانچه شخصي قبل از فوت مال خود را به نفع همسرش وصيت نمايد و در وصيتنامه ذكر كند كه سه دانگ مشاع منزل مسكوني را به همسرم مي بخشم و بعد از يك ماه يا كمتر از آن فوت كند اين امر مطابق ماده ۸۲۶ ق . م . وصيت تمليكي محسوب مي شود و پس از فوت موصي با قبول موصي له ، وصيت تحقق مي يابد و در اين صورت لفظ مي بخشم درزمان حيات افاده ايجاب مي نمايد كه برابر ماده ۸۲۷ ق . م . با فوت او نياز به قبول موصي له پيدا مي كند .
طول مدت حيات موصي بعد از وصيت ( كم يا زياد ) موثر در تحقق يا عدم تحقق وصيت نيست ، همچنين اقدامات ورثه نيز مبني بر بي اطلاع گذاشتن موصي له يا جلوگيري از انتشار وصيت تاثيري در مقام ندارد ، قبول موصي له بعد ازفوت موصي موجب تحقق وصيت مي شود .
۲ - نظريه ۲۱۱/۷ - ۲/۲/۱۳۶۳ ا . ح . ق : وصيت شفاهي با توجه به مواد ۲۷۶ و ۲۸۳ و ۲۹۱ قانون امور حسبي قابل پذيرش نيست ، مگر در موارد فوق العاده يا موردي كه اشخاص ذينفع در تركه به صحت آن اقرارنمايند .

ماده ۸۲۷ - تمليك به موجب وصيت محقق نمي شود مگر باقبول موصي له پس از فوت موصي . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۱۰۶۴۳/۷ - ۲/۱۱/۱۳۷۹ ا . ح . ق : با توجه به تعريف ماده ۸۲۶ ق . م . از وصيت تمليكي و عهدي ، مقررات مواد ۸۲۷ و ۸۵۰ و ۸۵۱ ق . م . راجع به وصيت تمليكي است زيرا علاوه براينكه مواد اخيرالذكر در فصل مربوط به موصي له آمده ، ماده ۸۳۴ ق . م . در مورد وصيت عهدي مقرر داشته : پدر وصيت عهدي قبول شرط نيست . . . پبنابراين وصيت عهدي از شمول مواد ۸۵۰ و ۸۵۱ ق . م . خارج است

ماده ۸۲۸ - هرگاه موصي له غيرمحصور باشد مثل اينكه وصيت براي فقرا يا امور عام المنفعه شود ، قبول شرط نيست .

ماده ۸۲۹ - قبول موصي له قبل از فوت موصي موثر نيست و موصي مي تواند از وصيت خودرجوع كند حتي در صورتي كه موصي له موصي به را قبض كرده باشد . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۸۸۷۷/۷ - ۱۰/۱۲/۱۳۷۷ ا . ح . ق : با عنايت به مفاد مواد ( ۸۲۹ و ۸۳۸ ) ق . م . كه به موجب آن موصي ، حتي در صورتي كه موصي له موصي به را قبض كرده باشد مي تواند از وظايف خود رجوع نمايد ، تفويض وكالت بعدي به موسسه خيريه نسبت به انتقال موصي به ، مبين عدول از وصيت قبلي است

ماده ۸۳۰ - نسبت به موصي له رد يا قبول وصيت بعد از فوت موصي معتبر است بنابراين اگرموصي له قبل از فوت موصي وصيت را رد كرده باشد بعداز فوت مي تواند آن را قبول كند و اگر بعدازفوت آن را قبول و موصي به را قبض كرد ديگر نمي تواند آن را رد كند ليكن اگر قبل از فوت قبول كرده باشد بعد از فوت قبول ثانوي لازم نيست .

ماده ۸۳۱ - اگر موصي له صغير يا مجنون باشد رد يا قبول وصيت باولي خواهد بود .

ماده ۸۳۲ - موصي له مي تواند وصيت را نسبت به قسمتي از موصي به قبول كند در اين صورت وصيت نسبت به قسمتي كه قبول شده صحيح و نسبت به قسمت ديگر باطل مي شود . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - راي وحدت رويه ۵۴ - ۱۳/۱۰/۱۳۵۱ : ( ( . . . نظر به اين كه از ماده ( ۲۹۱ ) قانون امور حسبي كه پذيرفته شدن وصيتنامه عادي را مشروط به تصديق اشخاص ذي نفع در تركه دانسته است لزوم تاييد كليه ورثه استفاده نمي شود وعدم تصديق بعضي از وراث مانع نفوذ و اعمال وصيت در سهم وراثي كه آن را قبول كرده اند نمي باشد و ماده ( ۸۳۲ ) ق . م . نيز مويد اين معني است و برطبق مواد ( ۱۲۷۵ ) و ( ۱۲۷۸ ) ق . م . اقرارهركس نسبت به خود آن شخص نافذ و موثراست و ملزم به اقرارخود خواهد بود راي شعبه دهم ديوان عالي كشور كه وصيتنامه عادي را در سهم وراثي كه آن راتصديق كرده اند نافذ دانسته صحيحا صادر شده است . . . ) )

ماده ۸۳۳ - ورثه موصي نمي تواند در موصي به تصرف كند مادام كه موصي له رد ياقبول خودرا به آنها اعلام نكرده است .
اگر تاخير اين اعلام موجب تضرر ورثه باشد حاكم موصي له را مجبور مي كند كه تصميم خود رامعين نمايد .

ماده ۸۳۴ - در وصيت عهدي قبول شرط نيست ليكن وصي مي تواند مادام كه موصي زنده است وصايت را رد كند و اگر قبل از فوت موصي رد نكرد بعد از آن حق رد ندارد اگر چه جاهل بروصايت بوده باشد .

فصل دوم - در موصي
ماده ۸۳۵ - موصي بايد نسبت به مورد وصيت جايزالتصرف باشد .

ماده ۸۳۶ - هرگاه كسي به قصد خودكشي خود را مجروح يا مسموم كند يا اعمال ديگر از اين قبيل كه موجب هلاكت است مرتكب گردد پس از آن وصيت نمايد آن وصيت در صورت هلاكت باطل است و هرگاه اتفاقا منتهي به موت نشد وصيت نافذ خواهد بود .

ماده ۸۳۷ - اگر كسي به موجب وصيت يك يا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم كندوصيت مزبور نافذ نيست .

ماده ۸۳۸ - موصي مي تواند از وصيت خود رجوع كند . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۲۵۸۱/۷ - ۱۳/۵/۱۳۷۸ ا . ح . ق : تفويض حق انتفاع به صورت عمري به موصي له از مصاديق ماده ۸۳۸ ق . م . راجع به عدول از وصيت نيست . زيرا وصيت تمليك مال است به موصي له بعد از فوت موصي . در صورتي كه تفويض حق انتفاع به او شامل زمان حيات موصي مي شود . يعني موصي له تا زمان حيات موصي حق انتفاع مجاني از آن ملك را دارد و بعد از مرگ او هم مالك آن مي باشد و اين دو با هم تعارض ندارند تا آن كه موخر است مبطل آن كه مقدم است باشد .

ماده ۸۳۹ - اگر موصي ثانيا وصيتي بر خلاف وصيت اول نمايد ، وصيت دوم صحيح است .

فصل سوم - در موصي به ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۳۲۱۷/۷ - ۱۳/۵/۱۳۷۸ ا . ح . ق : حكم ( ( موصي به مجهول ) ) در كتب فقهي آن است كه ورثه بايد مقدار آن را تعيين نمايند .

ماده ۸۴۰ - وصيت به صرف مال در امر غيرمشروع باطل است .

ماده ۸۴۱ - موصي به بايد ملك موصي باشد و وصيت به مال غير ولو با اجازه مالك باطل است .

ماده ۸۴۲ - ممكن است مالي را كه هنوز موجود نشده است وصيت نمود .

ماده ۸۴۳ - وصيت به زياده بر ثلث تركه نافذ نيست مگر با اجازه وراث و اگر بعض از ورثه اجازه كند فقط نسبت به سهم او نافذ است . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - راي وحدت رويه ۵۵۹ - ۲۱/۳/۱۳۷۰ : ( ( . . . بند ۲ ماده ( ۳ ) لايحه قانوني دادگاه مدني خاص مصوب مهرماه ۱۳۵۸ رسيدگي به دعوي راجع به وصيت را علي الاطلاق در صلاحيت دادگاه مدني خاص قرار داده كه شامل دعوي عدم نفوذ وصيت به زياده بر ثلث موضوع ماده ( ۸۴۳ ) ق . م . نيز مي شود و رسمي يا غيررسمي بودن وصيتنامه تاثيري در صلاحيت دادگاه ندارد . . . ) ) . ( با توجه به انحلال دادگاه هاي مدني خاص ، نقل راي وحدت رويه براي استفاده ازقسمت اخير آن مي باشد )
نظريه ۱۰۰۷ - ۲۱/۴۴ - ۱۵/۱۲/۱۳۴۲ ا . ح . ق : . . . در صورت وجود صغير اصولاپولي يا وصي يا قيم نمي تواندوصيت زايد بر ثلث را نسبت به سهم صغير تنفيذ نمايد مگر اين كه اجازه قوياپ متضمن مصالح و غبطه صغير و عدم اجازه موجب تضرر حتمي او باشد . در صورت وجود ولي و وصي دادسرا تكليفي ندارد ولي در مورد قيم اجازه بايد باتصويب دادستان باشد .
نظريه ۴۶۶۴/۷ - ۱۱/۷/۱۳۷۳ ا . ح . ق : پس از فوت موصي و تاديه حقوق و ديون مالي و هزينه كفن و دفن ، كل اموال باقيمانده تقويم مي شود چنانچه مورد وصيت به اندازه ثلث يا كمتر باشد و يا ورثه آن را تنفيذ كنند به آن عمل مي شود اگر بيشتر باشد و ورثه نسبت به مازاد اجازه نكنند وصيت نسبت به مازاد باطل است و مازاد مانند اموال ديگربين وراث تقسيم مي شود و دراين موارد با توجه به حكم دادگاه عمل مي شود .
نظريه ۷۵۳۹/۷ - ۲۷/۱۰/۱۳۷۶ ا . ح . ق : دعوي تنفيذ وصيتنامه ، عليه وراث موصي ، دعوي ترافعي است و بايد به طرفيت كليه ورثه اقامه شود و چنانچه وصي هم از جانب موصي تعيين شده باشد بايد او هم طرف دعوي قرار گيرد

ماده ۸۴۴ - هرگاه موصي به مال معيني باشد آن مال تقويم مي شود اگر قيمت آن بيش از ثلث تركه باشد مازاد مال ورثه است مگر اينكه اجازه از ثلث كند .

ماده ۸۴۵ - ميزان ثلث به اعتبار دارايي موصي در حين وفات معين مي شود نه به اعتبار دارايي او در حين وصيت .

ماده ۸۴۶ - هرگاه موصي به منافع ملكي باشد دائما يا در مدت معين به طريق ذيل از ثلث اخراج مي شود :
بدوا عين ملك با منافع آن تقويم مي شود سپس ملك مزبور با ملاحظه مسلوب المنفعه بودن درمدت وصيت تقويم شده تفاوت بين دو قيمت از ثلث حساب مي شود .
اگر موصي به منافع دائمي ملك بوده وبدين جهت عين ملك قيمتي نداشته باشد قيمت ملك باملاحظه منافع از ثلث محسوب مي شود .

ماده ۸۴۷ - اگر موصي به كلي باشد تعيين فرد با ورثه است مگر اينكه در وصيت طور ديگرمقرر شده باشد .

ماده ۸۴۸ - اگر موصي به جزء مشاع تركه باشد مثل ربع يا ثلث ، موصي له با ورثه در همان مقدار از تركه مشاعا شريك خواهد بود .

ماده ۸۴۹ - اگر موصي زياده بر ثلث به ترتيب معيني وصيت به اموري كرده باشد و ورثه زياده بر ثلث را اجازه نكنند به همان ترتيبي كه وصيت كرده است از تركه خارج مي شود تا ميزان ثلث وزايد بر ثلث باطل خواهد شد واگر وصيت به تمام يك دفعه باشد زياده از همه كسر مي شود .

فصل چهارم - در موصي له
ماده ۸۵۰ - موصي له بايد موجود باشد و بتواند مالك چيزي بشود كه براي او وصيت شده است . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - به نظريه ۱۰۶۴۳/۷ - ۲/۱۱/۱۳۷۹ ا . ح . ق . مندرج در پاورقي ماده ۸۲۷ مراجعه شود .
نظريه ۱۰۶۴۳/۷ - ۲/۱۱/۱۳۷۹ا . ح . ق : در مورد اينكه مفاد وصيتنامه عهدي كه در زمان حيات موصي تنظيم شده نسبت به فرزندي كه بعد از تنظيم وصيتنامه و در زمان حيات پدر متولد شده قابل اعمال است يا خير مي توان گفت ، موصي با تنظيم وصيتنامه عهدي اراده حقوقي خود را در مورد فرزندان صغيرش آشكار ساخته و از آنجا كه اين اعلام اراده تا زماني كه از آن رجوع نشده يا تصميم خلاف آن از جانب موصي اتخاذ نشده واجد آثار حقوقي است و با توجه به اينكه بعد از تنظيم وصيتنامه فرزند ديگر موصي متولد شده و در زمان تولد وي موصي در قيد حيات بوده و چنانچه قصد رجوع يا تغيير وصيتنامه را در خصوص اين فرزند داشت با عنايت به مواد ۸۳۸ و ۸۳۹ ق . م . اين امكان براي وي وجود داشته اما موصي وصيتنامه را تغيير نداده يا از آن رجوع ننموده ، به عبارت ديگر تولد فرزند ديگري كه وصيتنامه قبل از تولدش تنظيم شده بر تصميم قبلي موصي موثر نبوده و دليلي كه استثناء اين فرزند را از شمول وصايت ثابت نمايد وجود ندارد ، بنابراين وصيتنامه مذكور در مورد مشاراليه هم قابل اعمال است .
ماده ۸۵۱ - وصيت براي حمل صحيح است ليكن تملك او منوط است بر اينكه زنده متولدشود .

ماده ۸۵۲ - اگر حمل در نتيجه جرمي سقط شود موصي به به ورثه او مي رسد مگر اينكه جرم مانع ارث باشد .

ماده ۸۵۳ - اگر موصي لهم متعدد و محصور باشند موصي به بين آنها بالسويه تقسيم مي شودمگر اينكه موصي طور ديگر مقرر داشته باشد .

فصل پنجم - در وصي ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۳۸۴۷/۷ - ۲۱/۶/۱۳۷۶ ا . ح . ق : وصي ، علي الاصول مي تواند براي انجام كارهاي مربوط به وصايت ، وكيل انتخاب نمايد و انتخاب وكيل نياز به تصريح در وصيتنامه ندارد . مگر اين كه صراحتا يا ضمنا مباشرت شخص وصي شرط شده باشد يا اين كه وصيت از اموري باشد كه قابل توكيل نيست
نظريه ۷/۵۷۵۶ - ۱۳۸۱/۶/۱۴ ا . ح . ق : تعيين وصي جهت انجام امور زنداني تبعه ايران فاقد وجاهت قانوني مي باشد .
به ماده ( ۶۶۹ ) ق . م . مراجعه شود .

ماده ۸۵۴ - موصي مي تواند يك يا چند نفر وصي معين نمايد در صورت تعدد اوصيا بايدمجتمعا عمل به وصيت كنند مگر در صورت تصريح به استقلال هر يك . ( ۱ )
زيرنويس :
۲ - به ماده ( ۶۶۹ ) ق . م . مراجعه شود .

ماده ۸۵۵ - موصي مي تواند چند نفر را به نحو ترتيب وصي معين كند به اين طريق كه اگر اولي فوت كرد دومي وصي باشد و اگر دومي فوت كرد سومي باشد و هكذا . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۷۷۵۱/۷ - ۱۲/۱۱/۱۳۷۶ ا . ح . ق : با فوت يكي از اوصياء غيرمستقل ، وصايت وصي زنده به قوت خودباقي است . النهايه اقدام به عمل به وصيت بعد از موصي احتياج به ضم فرد ديگري از طرف حاكم دارد .
نظريه ۳۷۳۲/۷ - ۲/۶/۱۳۷۷ ا . ح . ق : در صورت فوت وصي منصوب از طرف موصي ، حاكم مي تواند شخص ديگري را به جاي وي تعيين كند و دراين صورت اجراي وصيت يا آن قسمت از عمل به وصايا كه باقي مانده است توسط وصي منصوب از طرف حاكم انجام خواهد شد

ماده ۸۵۶ - صغير را مي توان به اتفاق يك نفر كبير وصي قرار داد . در اين صورت اجراي وصايا با كبير خواهد بود تا موقع بلوغ و رشد صغير . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۱۶۹۱/۷ - ۳۰/۳/۱۳۵۸ ا . ح . ق : با توجه به طبيعت قضايي وصايت كه با وكالت و توليت متفاوت است و استفاده از ملاك ماده ۸۵۶ ق . م . در صورت فوت بعضي از اوصياء يا ناظر عملي وصيت به وسيله اوصياء و ناظر ( درصورتي كه باشد ) بلااشكال است و حاجت به تعيين شخص ديگري از طرف حاكم به جاي وصي و يا ناظر متوفي نمي باشد .

ماده ۸۵۷ - موصي مي تواند يك نفر را براي نظارت در عمليات وصي معين نمايد .
حدود اختيارات ناظر به طريقي خواهد بود كه موصي مقرر داشته است يا از قراين معلوم شود .

ماده ۸۵۸ - وصي نسبت به اموالي كه بر حسب وصيت در يد او مي باشد حكم امين را دارد وضامن نمي شود مگر در صورت تعدي يا تفريط . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۴۹۱۲/۷ - ۱۷/۸/۱۳۵۶ ا . ح . ق : وصي در وصيت عهدي كسي است كه از طرف موصي براي اجراي آخرين اراده وي بعد از مرگش تعيين مي گردد . وصي بر ثلث مسوول اداره ثلث و به مصرف رساندن آن طبق نظر موصي مي باشد و به هيچ وجه شخصٹ مالك ثلث نمي گردد به همين جهت هم ماده ۸۵۸ ق . م . او را در حكم امين قرار داده است بنابراين چنانچه وصيت عهدي باشد و ملكي به عنوان ثلث مورد وصيت قرار گيرد صدور سند مالكيت به نام وصي خلاف مقررات است و بايستي به نام ثلث سند صادر و تحويل وصي گردد و بعد از فوت هر وصي در اختياروصي بعدي قرار گيرد مگر اينكه وصيت تمليكي باشد كه در اين صورت عنوان وصي موردي ندارد و بايد سند مالكيت به نام موصي له صادر گردد

ماده ۸۵۹ - وصي بايد بر طبق وصاياي موصي رفتار كند والا ضامن و منعزل است . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - راي اصراري ۵۸۵ - ۲۴/۲/۱۳۲۶ : ( ( . . . به موجب عموم يا اطلاق ماده ( ۸۵۹ ) ق . م . اگر وصي برطبق وصاياي موصي رفتار نكند ضامن و منعزل است بنابراين عزل وصي در صورت وجود جهات قانوني تجويز گرديده است و ازمواد ( ۵ و ۲۶ ) آيين نامه قانون اوقاف مصوب ۱۳۱۴ تخصيص يا تقييد عموم يا اطلاق ماده ( ۸۵۹ ) مزبور استفاده نمي شود از اين رو عزل وصي در صورت وجود جهات و موجبات قانوني جايز خواهد بود . . . ) )

ماده ۸۶۰ - غير از پدر و جدپدري كس ديگر حق ندارد بر صغير وصي معين كند .

باب دوم - در ارث ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - درخصوص گواهي حصر وراثت به قانون تصديق انحصار وراثت مصوب مهرماه ۱۳۰۹ با اصلاحات بعدي ومواد ( ۳۶۰ ) الي ( ۳۷۴ ) قانون امور حسبي مصوب ۲/۴/۱۳۱۹ و مصوبه ۵/۱۲/۱۳۷۱/۵ شوراي عالي اداري درخصوص صدور گواهي حصر وراثت و گواهينامه واريز ماليات مندرج در صفحه ۲۳۷ جلد دوم مجموعه آيين دادرسي منتشره از سوي اداره كل قوانين و مقررات كشور مراجعه شود

فصل اول - درموجبات ارث و طبقات مختلفه وراث
ماده ۸۶۱ - موجب ارث دو امر است : نسب و سبب .

ماده ۸۶۲ - اشخاصي كه به موجب نسب ارث مي برند سه طبقه اند :
۱ - پدر ومادر و اولاد و اولاد اولاد .
۲ - اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها .
۳ - اعمام و عمات واخوال و خالات و اولاد آنها .

ماده ۸۶۳ - وارثين طبقه بعد وقتي ارث مي برند كه از وارثين طبقه قبل كسي نباشد .

ماده ۸۶۴ - از جمله اشخاصي كه به موجب سبب ارث مي برند هر يك از زوجين است كه درحين فوت ديگري زنده باشد .

ماده ۸۶۵ - اگر در شخص واحد موجبات متعدده ارث جمع شود به جهت تمام آن موجبات ارث مي برد مگر اينكه بعضي از آنها مانع ديگري باشد كه در اين صورت فقط از جهت عنوان مانع مي برد .

ماده ۸۶۶ - در صورت نبودن وارث امر تركه متوفي راجع به حاكم است . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - به مواد ( ۳۲۸ ) الي ( ۳۳۶ ) قانون امور حسبي مصوب ۲/۴/۱۳۱۹ و نظامنامه اجراي مواد ۲۸ و ۸۶۶ قانون مدني مصوب ۱۲/۴/۱۳۱۲ و قانون راجع به اموال بلاصاحب مصوب ۱۶/۲/۱۳۱۳ و ماده ۳۲۷ قانون امور حسبي مصوب ۱۳۱۹ و ماده ۳۰ قانون تاسيس سازمان جمع آوري و فروش اموال تمليكي مصوب ۲۴/۱۰/۱۳۷۰ مراجعه شود
نظريه ۷/۲۹۹۹ - ۱۳۷۴/۶/۲ ا . ح . ق : ( ( ماده ( ۸۶۶ ) قانون مدني مربوط به تركه متوفاي بلاوارث است نه متوفايي كه وارث دارد ) ) .

فصل دوم - در تحقق ارث
ماده ۸۶۷ - ارث به موت حقيقي يا به موت فرضي ( ۱ ) مورث تحقق پيدا مي كند . ( ۲ )
زيرنويس :
۱ - به مواد ( ۱۰۱۱ ) الي ( ۱۰۳۰ ) ق . م . مراجعه شود .
۲ - نظريه ۱۰۶۱/۷ - ۲۷/۲/۱۳۷۰ ا . ح . ق : طبق مادتين ۸۶۷ و ۸۶۸ ق . م . مالكيت ورثه نسبت به ماترك به محض وقوع فوت به طور قهري حاصل مي شود و استقرار آن منوط به اداي حقوق و ديوني است كه بر تركه تعلق مي گيرد تعهدهريك از وراث به محروميت از ارث و عدم استفاده از آن قبل از فوت مورث فاقد ارزش و اعتبار است زيرا هنوز حقي به وجود نيامده كه بتوان آن را ساقط كرد ، اسقاط مالم يجب فاقد ارزش و اعتبار است .

ماده ۸۶۸ - مالكيت ورثه نسبت به تركه متوفي ( ۱ ) مستقر نمي شود مگر پس از اداي حقوق وديوني كه به تركه ميت تعلق گرفته . ( ۲ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۴۸۴۴/۷ - ۶/۵/۱۳۶۵ ا . ح . ق : ديه در حكم ماترك متوفي است و بستانكاران مي توانند از آن استيفاي طلب نمايند .
نظريه ۳۹۵۴/۷ - ۲۹/۶/۱۳۶۵ ا . ح . ق : در امر وراثت هريك از وراث نسبت به سهم الارث خود قائم مقام متوفي بوده و بدين جهت حقوق و مطالبات مربوط به زمان قبل از فوت مورث از ناحيه آنان قابل مطالبه مي باشد .
نظريه ۱۰۱۷۶/۷ - ۲۳/۱۰/۱۳۷۱ ا . ح . ق : ديه در حكم ماترك متوفي است .
نظريه ۶۶۱۱/۷ - ۱۷/۱۰/۱۳۵۷ ا . ح . ق : چون ديه جزء تركه متوفي محسوب مي شود با توجه به مواد ۸۶۸ ، ۸۶۹ ، ۸۷۰ و ۸۷۱ قانون مدني پرداخت ديون متوفي از آن محل بلامانع است .
نظريه ۴۸۳۳/۷ - ۶/۸/۱۳۷۵ا . ح . ق : حقوق وظيفه بازماندگان متوفي ، جزء ماترك نيست و طبق ضوابط ارث تقسيم نمي شود ، متساويا تقسيم مي گردد .
نظريه ۲۵۲/۷ - ۲۴/۲/۱۳۷۷ ا . ح . ق : ديه درحكم ماترك متوفي مي باشد و برابر قانون ارث بين وراث حين الفوت تقسيم مي گردد .
نظريه ۱۵۷۱/۷ - ۲۴/۷/۱۳۷۳ ا . ح . ق : در اصطلاح حقوقي ماترك يا تركه به اموالي اطلاق مي شود كه حي الفوت جزء دارايي متوفي محسوب و موجود باشد بنابراين غرامت ناشي از فوت كه پس از فوت متوفي تحقق مي يابد جزءماترك نبوده و خارج از شمول مقررات مربوط به ارث مي باشد فقط ديه از اين اصل مستثني و طبق فتواي فقهاء جزء ماترك است . بنابراين چنانچه ترتيب خاصي براي تقسيم غرامت در قرارداد بيمه مقرر شده باشد بايستي طبق قراردادعمل شود در غير اين صورت وجه مذكور بالسويه بين وراث تقسيم خواهد شد .
نظريه ۷۶۹۲/۷ - ۱۵/۱۰/۱۳۷۷ا . ح . ق : حق بيمه ناشي از فوت كه پس از مرگ تحقق مي يابد جزء تركه نيست وتقسيم آن هم تابع مقررات ارث نيست و چنانچه ترتيب خاصي از ناحيه متوفي براي تقسيم غرامت در قرارداد بيمه مقرر شده باشد بايد طبق آن عمل شود درغيراين صورت وجه مذكور ( سرمايه بيمه عمر يا غرامت فوت ) بين ورثه وي به نسبت مساوي تقسيم مي گردد و در اين صورت اگر كساني كه مبلغي از آن به آنها تعلق مي گيرد محكوميتي داشته باشند توقيف آن جهت پرداخت محكوميت آنان بلااشكال است .
نظريه ۸۳۴۴/۷ - ۲۵/۱۱/۱۳۷۸ ا . ح . ق : وجوهي كه موجبات پرداخت آن به ديگران پس از فوت كاركنان فراهم مي شود را مي توان غرامت ناشي از فوت تلقي نمود كه ماهيتي متفاوت از ماترك دارد و از شمول مقررات مربوط به ارث خارج به نظر مي رسد و در مورد نحوه تقسيم مي توان گفت :
الف - در صورتي كه كاركنان هنگام عضويت در صندوق مشخصات استفاده كنندگان از غرامت فوت و ميزان سهم آنهارا در تقاضاي عضويت تصريح كرده باشند ، غرامت مذكور منحصرا بين همان اشخاص و به همان نسبتي كه تصريح شده تقسيم مي شود .
ب - چنانچه مشخصات استفاده كنندگان در تقاضانامه تصريح شده لكن ميزان سهم آنان مسكوت مانده باشد ، غرامت مذكور منحصرا بين همان اشخاص كه مشخصات آنان تصريح شده ، اعم از اينكه جزء ورثه كاركنان باشند يا نباشند به نسبت مساوي بايد تقسيم شود ،
ج - اگر متقاضي مشخصات استفاده كنندگان را تصريح نكرده باشد ، غرامت مذكور بين ورثه او به نسبت مساوي بايدتقسيم شود .
۲ - الف : به مواد ( ۲۲۵ ) به بعد قانون امور حسبي مراجعه شود .
ب : نظريه ۲۰۶/۷ - ۱۶/۱/۱۳۶۱ ا . ح . ق : مسئوليت ورثه در مورد اداء ديون متوفي به نسبت سهم الارث آنان ميباشد .

ماده ۸۶۹ - حقوق و ديوني كه به تركه ميت ( ۱ ) تعلق مي گيرد و بايد قبل از تقسيم آن ادا شود ازقرار ذيل است :
۱ - قيمت كفن ميت و حقوقي كه متعلق است به اعيان تركه مثل عيني كه متعلق رهن است .
۲ - ديون و واجبات مالي متوفي .
۳ - وصاياي ميت تا ثلث تركه بدون اجازه ورثه و زياده بر ثلث با اجازه آنها .
زيرنويس :
۱ - نظريه ۴۶۶/۵۸/۵۰ - ۱/۱۲/۱۳۴۹ ا . ح . ق : حقوق وظيفه اي كه مطابق مقررات قانون استخدام كشوري به وراث تعلق مي گيرد جزء تركه ميت محسوب نمي شود تا بدهي ميت از آن محل به نفع طلبكار برداشت شود . . . چنانچه شخص متوفي طلبي از حسابداري بابت حقوق ايام حيات خود داشته باشد طلب مزبور جزء تركه او محسوب مي شود .
نظريه ۱۳۵۹/۵/۸ - ۷/۲۵۸۱ ا . ح . ق : حقوق وظيفه اي كه به ورثه تعلق مي گيرد جزء ماترك متوفي محسوب نمي گردد ، بلكه حقي است كه قانون براي عده معيني از ورثه شناخته است و برداشت از اين حقوق يا توقيف آن از بابت خسارت دولت وجهه قانوني ندارد .

ماده ۸۷۰ - حقوق مزبوره در ماده قبل بايد به ترتيبي كه در ماده مزبوره مقرر است تاديه شود ومابقي اگر باشد بين وراث تقسيم گردد .

ماده ۸۷۱ - هرگاه ورثه نسبت به اعيان تركه معاملاتي نمايند مادام كه ديون متوفي تاديه نشده است معاملات مزبوره نافذ نبوده و ديان مي توانند آن را بر هم زنند . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - به ماده ( ۲۲۹ ) قانون امور حسبي مصوب ۱۳۱۹/۴/۲ مراجعه شود .

ماده ۸۷۲ - اموال غايب مفقودالاثر تقسيم نمي شود مگر بعد از ثبوت فوت او يا انقضاي مدتي كه عادتا چنين شخصي زنده نمي ماند . ( ۱ )
زيرنويس :
۲ - به مواد ( ۱۰۱۱ ) و ( ۱۰۱۶ الي ۱۰۲۲ ) ق . م . مراجعه شود .

ماده ۸۷۳ - اگر تاريخ فوت اشخاصي كه از يكديگر ارث مي برند مجهول و تقدم و تاخر هيچ يك معلوم نباشد اشخاص مزبور از يكديگر ارث نمي برند مگر آنكه موت به سبب غرق يا هدم واقع شود كه در اين صورت از يكديگر ارث مي برند . ( ۱ )
زيرنويس :
۳ - نظريه ۴۷۱۸/۷ - ۲۸/۱۱/۱۳۶۰ ا . ح . ق : با توجه به ماده ۸۷۳ ق . م . و ماده ۳ ق . آ . د . م . و استفاده از فتاوي مشهور فقهاء جعفري چنانچه پدر و پسري بر اثر زلزله و رفتن زير آوار فوت نموده و زوجه دايم و يك پسر ديگر باقي مانده اند ، زوجه از اصل ماترك زوج به علاوه سهم الارث او از فرزندش ارث مي برد .
نظريه شماره ۲۵۳۸/۷ - ۴/۵/۱۳۷۱ ا . ح . ق : گرچه در قانون مدني لغت هدم تعريف نشده است لكن با توجه به معني عرفي آن كه عبارت از خرابي و نابودي محل و مكان خاصي مي باشد حادثه زلزله كه موجب تخريب و نابودي مسكن و منزل افراد است از مصاديق بازر هدم مي باشد لذا فوت شدگان در اثر زلزله كه يكجا از بين مي روند چنانچه وارث يكديگر باشند مشمول قسمت اخير ماده ۸۷۳ ق . م . مي باشند .
نظريه شماره ۶۶/۷ - ۷/۲/۱۳۷۷ ا . ح . ق : در مورد غرق با توجه به اطلاق ماده ۸۷۳ ق . م مي توان گفت هدم تنهامنحصر به غرق در دريا نبوده و شامل گودالهاي عميق و استخر و نظاير آنها نيز مي باشد .
نظريه ۳۲۷۵/۷ - ۲۷/۵/۱۳۷۷ا . ح . ق : با توجه به فتواي حضرت امام ( ( ره ) ) ، در تحريرالوسيله ( كتاب الموارث في ميراث الغرقي و المهدوم عليهم مساله ۳ جلد ۲ صفحه ۴۰۱ ) و اين كه در قانون مدني تعريف خاصي از هدم نشده است انهدام به وسيله نقليه ( مانند اتومبيل ، ترن ، هواپيما و . . . يا به علت انفجار ، اصابت بمب ، موشك و نظاير آن ) ازمصاديق هدم مشمول ماده ۸۷۳ ق . م . است ، ولي زلزله اگر موجب خرابي نباشد از مصاديق آن نيست .

ماده ۸۷۴ - اگر اشخاصي كه بين آنها توارث باشد بميرند و تاريخ فوت يكي از آنها معلوم وديگري از حيث تقدم و تاخر مجهول باشد فقط آنكه تاريخ فوتش مجهول است از آن ديگري ارث مي برد . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۳۸۶۰/۷ - ۱/۶/۱۳۶۱ ا . ح . ق : هر گاه چند نفر كه از يكديگر ارث ميبرند در ضمن يك حادثه رانندگي +فوت شوند و تقدم و تاخر فوت آنها معلوم نباشد از يكديگر ارث نمي برند

فصل سوم - در شرايط و جمله از موانع ارث
ماده ۸۷۵ - شرط وراثت ، زنده بودن در حين فوت مورث است و اگر حملي باشد در صورتي ارث مي برد كه نطفه او حين الموت منعقد بوده وزنده هم متولد شود اگر چه فورا پس از تولد بميرد .

ماده ۸۷۶ - با شك در حيات حين ولادت حكم وراثت نمي شود .

ماده ۸۷۷ - در صورت اختلاف در زمان انعقاد نطفه امارات قانوني كه براي اثبات نسب مقرراست رعايت خواهد شد . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - به مواد ( ۱۱۵۸ ) به بعد ق . م . مراجعه شود

ماده ۸۷۸ - هرگاه در حين موت مورث حملي باشد كه اگر قابل وراثت متولد شود مانع از ارث تمام يا بعضي از وراث ديگر مي گردد تقسيم ارث به عمل نمي آيد تا حال او معلوم شود و اگر حمل مانع از ارث هيچ يك از ساير وراث نباشد و آنها بخواهند تركه را تقسيم كنند بايد براي حمل حصه اي كه مساوي حصه دو پسر از همان طبقه باشد كنار گذارند و حصه هر يك از وراث مراعااست تا حال حمل معلوم شود . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - به ماده ( ۱۰۳ ) قانون امور حسبي مراجعه شود .

ماده ۸۷۹ - اگر بين وراث غايب مفقودالاثري باشد سهم او كنار گذارده مي شود تا حال اومعلوم شود در صورتي كه محقق گردد قبل از مورث مرده است حصه او به ساير وراث برمي گرددوالا به خود او يا به ورثه او مي رسد .

ماده ۸۸۰ - قتل از موانع ارث است بنابراين كسي كه مورث خود را عمدا ( ۱ ) بكشد از ارث اوممنوع مي شود اعم از اينكه قتل بالمباشره باشد يا بالتسبيب ( ۲ ) و منفردا باشد يا به شركت ديگري .
زيرنويس :
۱ - نظريه ۱۲۴۹/۷ - ۳۱/۳/۱۳۷۶ ا . ح . ق : در ق . م . و قوانين اسلامي ديگر در قتل خطاي محض و شبه عمدممنوعيتي براي ارث بردن وارثي كه مرتكب قتل مورث خود شده باشد پيش بيني نشده است .
۲ - نظريه شماره ۶۷۳۵/۷ - ۲۰/۱۰/۱۳۷۵ ا . ح . ق : با توجه به تعريفي كه مقنن از تسبيب در جنايت در ماده ۳۱۸قانون مجازات اسلامي نموده است ، معاونت در قتل عمدي به صورت تحريك يا ترغيب يا تطميع به ارتكاب جرم ويا . . . تسبيب در جنايت محسوب نمي شود و از شمول حكم مقرر در ماده ۸۸۰ قانون مدني خروج موضوعي دارد .
نظريه شماره ۳۲۰۸/۷ - ۱۰/۶/۱۳۷۸ ا . ح . ق : معاونت در قتل از موانع ارث نمي باشد

ماده ۸۸۱ ( اصلاحي ۱۴/۸/۱۳۷۰ ) - در صورتي كه قتل عمدي مورث به حكم قانون يا براي دفاع ( ۱ ) باشد مفاد ماده فوق مجري نخواهد بود . ( ۲ )
زيرنويس :
۱ - به مواد ( ۵۶ ) و ( ۶۱ ) ق . م . ا . مراجعه شود
۲ - نظريه شماره ۶۶۸۷/۷ - ۷/۹/۱۳۷۷ ا . ح . ق : قطع نظر از اينكه حقوق وظيفه جزء ماترك محسوب نمي شودو برقراري آن تابع مقررات ارث نيست برقراري حقوق مستمري موضوع بند الف ماده ۱۶۴ قانون ارتش جمهوري اسلامي ايران براي همسر مقتول كه خود متهم به معاونت در قتل عمدي شوهرش مي باشد اگر از نظر مقررات استخدامي اشكالي نداشته باشد از نظر ماده ۸۸۰ ق . م . بدون اشكالست .

ماده ۸۸۱ مكرر ( ۱ ) ( الحاقي ۱۴/۸/۱۳۷۰ ) - كافر از مسلم ارث نمي برد واگر در بين ورثه متوفاي كافري ، مسلم باشد وراث كافر ارث نمي برند اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم برمسلم باشند . ( ۲ )
زيرنويس :
۱ - ماده ۸۸۱ مصوب - ۱۸/۲/۱۳۰۷ درصورتي كه قتل مورث غيرعمدي يا به حكم قانون يابراي دفاع باشد مفادماده فوق مجري نخواهد بود .
ماده ۸۸۱ ( اصلاحي آزمايشي ۸/۱۰/۱۳۶۱ ) - درصورتي كه قتل عمدي مورث به حكم قانون يا براي دفاع باشدمفاد ماده فوق مجري نخواهد بود .
ماده ۸۸۱ مكرر ( الحاقي آزمايشي ۸/۱۰/۱۳۶۱ ) - كافر ازمسلم ارث نمي برد واگر دربين ورثه متوفاي كافري مسلم باشد وراث كافر ارث نمي برند اگرچه ازلحاظ طبقه و درجه مقدم برمسلم باشند
۲ - نظريه ۶۷۷۹/۷ - ۲۳/۲/۱۳۷۴ ا . ح . ق : ( ( جهات محروميت از ارث در قوانين و در شرع مشخص شده ، صرف مخالفت با نظام جمهوري اسلامي و يا ادعاي ارتداد بدون صدور حكم از دادگاه صلاحيتدار موجب محروميت از ارث نيست ) )
نظريه ۱۰۷۶/۷ - ۲۳/۲/۱۳۷۹ ا . ح . ق : مستندا به قانون رسيدگي به دعاوي مطروحه راجع به احوال شخصيه وتعليمات ديني ايرانيان زرتشتي ، كليمي و مسيحي مصوب ۳/۴/۱۳۷۲ مجمع تشخيص مصلحت نظام چنانچه احد ازوراث متوفاي غيرمسلمان ، مسلمان باشد يا بعدا مسلمان شود ، تقسيم ماترك وي فقط براساس قواعد مسلم حين الفوت متوفي به عمل مي آيد و مقررات ماده ۸۸۱ ق . م . در مورد متوفاي مسلمان يا غير مسلماني است كه مشمول قانون اجازه رعايت احوال ايرانيان غير شيعه در محاكم نباشد

ماده ۸۸۲ - بعد از لعان زن و شوهر از يكديگر ارث نمي برند و همچنين فرزندي كه به سبب انكار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمي برد ليكن فرزند مزبور از مادر و خويشان مادري خود و همچنين مادر وخويشان مادري از او ارث مي برند .

ماده ۸۸۳ - هرگاه پدر بعد از لعان رجوع كند پسر از او ارث مي برد ليكن از ارحام پدري وهمچنين پدر و ارحام پدري از پسر ارث نمي برند .

ماده ۸۸۴ - ولدالزنا از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمي برد ليكن اگر حرمت رابطه كه طفل ثمره آن است نسبت به يكي از ابوين ثابت و نسبت به ديگري به واسطه اكراه يا شبهه زنا نباشد طفل فقط از اين طرف واقوام او ارث مي برد وبالعكس . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - راي وحدت رويه ۶۱۷ - ۳/۴/۱۳۷۶ : ( ( . . . به موجب بند ( ( الف ) ) ماده ( ۱ ) قانون ثبت احوال مصوب سال ۱۳۵۵ يكي از وظايف سازمان ثبت احوال ثبت ولادت و صدور شناسنامه است و مقنن دراين مورد بين اطفال متولداز رابطه مشروع و نامشروع تفاوتي قائل نشده است و تبصره ماده ۱۶ و ماده ۱۷ قانون مذكور نسبت به مواردي كه ازدواج پدر و مادر به ثبت نرسيده باشد و اتفاق در اعلام ولادت و صدور شناسنامه نباشد يا اين كه ابوين طفل نامعلوم باشد تعيين تكليف كرده است . ليكن در مواردي كه طفل ناشي از زنا باشد و زاني اقدام به اخذ شناسنامه ننمايد بااستفاده از عمومات و اطلاق مواد يادشده و مساله ( ۳ ) و مساله ( ۴۷ ) از موازين قضايي از ديدگاه حضرت امام خميني ( ره ) زاني پدر عرفي طفل تلقي و نتيجه كليه تكاليف مربوط به پدر از جمله اخذ شناسنامه برعهده وي مي باشد وحسب ماده ( ۸۸۴ ) ق . م . صرفا موضوع توارث بين آنها منتفي است . . . ) )

ماده ۸۸۵ - اولاد و اقوام كساني كه به موجب ماده ۸۸۰ از ارث ممنوع مي شوند محروم از ارث نمي باشند بنابراين اولاد كسي كه پدر خود را كشته باشد از جد مقتول خود ارث مي برد اگر وارث نزديكتري باعت حرمان آنان نشود .

فصل چهارم - در حجب ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۷۰۴۶/۷ - ۹/۱۱/۱۳۷۲ ا . ح . ق : پسر برادر ابي حاجب نوه هاي خواهر ابويني است زيرا :
پسر برادر ابي را دو نوع حاجب است ، الف - پسر برادر ابويني ، ب - هركه حاجب پسر برادر ابويني است مانند برادرابويني و ابي و پدر و جد و پسر و پسرزاده و با عنايت به ماده ۸۸۷ قانون مدني در تعريف قسم اول حجب و همچنين ماده ۸۸۸ و قسمت اخير ماده ۸۹۰ قانون مزبور كه ضابطه حجب از اصل ارث رعايت اقربيت به ميت است مگر درمورد ماده ۹۳۶ و موردي كه وارث دورتر بتواند به سمت قائم مقام ارث ببرد كه در اين صورت اقرب به ميت حاجب ابعد نمي شود و پسر برادر اعم از ابي و ابويني يا ابي نسبت به متوفي اقرب از نوه هاي خواهر ابويني به ميت مي باشند .

ماده ۸۸۶ - حجب حالت وارثي است كه به واسطه بودن وارث ديگر از بردن ارث كلا يا جزئامحروم مي شود .

ماده ۸۸۷ - حجب بر دو قسم است :
قسم اول آن است كه وارث از اصل ارث محروم مي گردد مثل برادرزاده كه به واسطه بودن برادريا خواهر متوفي از ارث محروم مي شود يا برادران ابي كه با بودن برادر ابويني از ارث محروم مي گردند .
قسم دوم آن است كه فرض وارث از حد اعلي به حد ادني نازل مي گردد مثل تنزل حصه شوهر ازنصف به ربع در صورتي كه براي زوجه اولاد باشد و همچنين تنزل حصه زن از ربع به ثمن در صورتي كه براي زوج او اولاد باشد .

ماده ۸۸۸ - ضابطه حجب از اصل ارث رعايت اقربيت به ميت است بنابراين هر طبقه از وراث طبقه بعد را از ارث محروم مي نمايند مگر در مورد ماده ۹۳۶ و موردي كه وارث دورتر بتواند به سمت قائم مقامي ارث ببرد كه در اين صورت هر دو ارث مي برند .

ماده ۸۸۹ - در بين وراث طبقه اولي اگر براي ميت اولادي نباشد اولاد اولاد او هرقدر كه پايين بروند قائم مقام پدر يا مادر خود بوده و با هر يك از ابوين متوفي كه زنده باشد ارث مي برند ولي دربين اولاد اقرب به ميت ابعد را از ارث محروم مي نمايد . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - راي اصراري ۲۹۱ - ۲۵/۱/۱۳۳۸ : ( ( . . . در ماده ( ۸۸۹ ) ق . م . نسبت به ارث و در مورد شق ۲ ماده ( ۱۰۴۵ ) ق . م . درباره نكاح ، فرزندان دختر ، اولاد پدر دختر محسوب شده و فرزند دختر و فرزند پسر از حيث نسبت به پدر بزرگ ( جد ) در يك درجه منظور شده اند . . . ) )

ماده ۸۹۰ - در بين وراث طبقه دوم اگر براي متوفي برادر يا خواهر نباشد اولاد اخوه هر قدر كه پايين بروند قائم مقام پدر يا مادر خود بوده با هر يك از اجداد متوفي كه زنده باشد ارث مي برندليكن در بين اجداد يا اولاد اخوه اقرب به متوفي ابعد را از ارث محروم مي كند . مفاد اين ماده درمورد وراث طبقه سوم نيز مجري مي باشد .

ماده ۸۹۱ - وراث ذيل حاجب از ارث ندارند : پدر ، مادر ، پسر ، دختر ، زوج و زوجه .

ماده ۸۹۲ - حجب از بعض فرض در موارد ذيل است :
الف ) وقتي كه براي ميت اولاد يا اولاد اولاد باشد در اين صورت ابوين ميت از بردن بيش از يك ثلث محروم مي شوند مگردر مورد ماده ۹۰۸ و ۹۰۹ كه ممكن است هر يك از ابوين به عنوان قرابت يا رد بيش از يك سدس ببرد همچنين زوج از بردن بيش از يك ربع و زوجه از بردن بيش از يك ثمن محروم مي شود .
ب ) وقتي كه براي ميت چند برادر يا خواهر باشد دراين صورت مادر ميت از بردن بيش از يك سدس محروم مي شود مشروط بر اينكه :
اولا ) لااقل دو برادر يا يك برادر با دوخواهر يا چهار خواهر باشند .
ثانيا ) پدر آنها زنده باشد .
ثالثا ) از ارث ممنوع نباشد مگر به سبب قتل .
رابعا ) ابويني يا ابي تنها باشند .

فصل پنجم - در فرض و صاحبان فرض
ماده ۸۹۳ - وراث بعضي به فرض ، بعضي به قرابت و بعضي گاه به فرض و گاهي به قرابت ارث مي برند .

ماده ۸۹۴ - صاحبان فرض اشخاصي هستند كه سهم آنان از تركه معين است و صاحبان قرابت كساني هستند كه سهم آنها معين نيست .

ماده ۸۹۵ - سهام معينه كه فرض ناميده مي شود عبارت است از : نصف ، ربع ، ثمن ، دو ثلث ، ثلث و سدس تركه .

ماده ۸۹۶ - اشخاصي كه به فرض ارث مي برند عبارتند از مادر و زوج و زوجه . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۷/۲۶۰ - ۱۳۶۶/۲/۶ ا . ح . ق : مطابق ماده ( ۸۹۶ ) ق . م . مادر از جمله وراث ي است كه فقط به فرض ارث مي برد و برابر ماده ( ۸۹۷ ) ق . م . پدر از وراثي است كه گاهي به فرض و گاهي به قرابت ارث مي برد . چنانچه پدر و مادربه فرض ارث ببرند سهم آنان از كل تركه تعيين مي شود ، ليكن اگر پدر به قرابت ارث ببرد سهم الارث وي پس از كسرحصه صاحبان فرض از بقيه تركه تعيين مي گردد .
نظريه ۱۴۳۵/۷ - ۲۳/۳/۱۳۷۳ ا . ح . ق : اجازه زن در فروش اموالي كه از قيمت آنها ارث مي برد قبل از انجام معامله بايد اخذ شود چنانچه ورثه قبل از دادن سهم زوجه معامله نمايند . نسبت به سهم وي احكام بيع فضولي جاري است لذا در صورت رضايت زن معامله صحيح والا نسبت به سهم او باطل است

ماده ۸۹۷ - اشخاصي كه گاه به فرض و گاهي به قرابت ارث مي برند عبارتند از : پدر ، دختر ودخترها ، خواهر وخواهرهاي ابي يا ابويني و كلاله امي .

ماده ۸۹۸ - وراث ديگر به غير از مذكورين در دو ماده فوق فقط به قرابت ارث مي برند .

ماده ۸۹۹ - فرض سه وارث نصف تركه است :
۱ - شوهر در صورت نبودن اولاد براي متوفاه اگرچه از شوهر ديگر باشد .
۲ - دختر اگر فرزند منحصر باشد .
۳ - خواهر ابويني يا ابي تنها در صورتي كه منحصر به فرد باشد .

ماده ۹۰۰ - فرض دو وارث ربع تركه است :
۱ - شوهر در صورت فوت زن با داشتن اولاد .
۲ - زوجه يا زوجه ها درصورت فوت شوهر بدون اولاد .

ماده ۹۰۱ - ثمن ، فريضه زوجه يا زوجه ها است در صورت فوت شوهر با داشتن اولاد .

ماده ۹۰۲ - فرض دو وارث دو ثلث تركه است :
۱ - دو دختر و بيشتر در صورت نبودن اولاد ذكور .
۲ - دو خواهر و بيشتر ابويني يا ابي تنها با نبودن برادر .

ماده ۹۰۳ - فرض دو وارث ثلث تركه است :
۱ - مادر متوفي در صورتي كه ميت اولاد واخوه نداشته باشد .
۲ - كلاله امي در صورتي كه بيش از يكي باشد .

ماده ۹۰۴ - فرض سه وارث سدس تركه است : پدر و مادر و كلاله امي اگر تنها باشد .

ماده ۹۰۵ - از تركه ميت هر صاحب فرض حصه خود را مي برد و بقيه به صاحبان قرابت مي رسد واگر صاحب قرابتي در آن طبقه مساوي با صاحب فرض در درجه نباشد باقي به صاحب فرض رد مي شود مگر در مورد زوج و زوجه ( ۱ ) كه به آنها رد نمي شود ليكن اگر براي متوفي وارثي به غير از زوج نباشد زايد از فريضه به او رد مي شود .
زيرنويس :
۱ - به ماده ( ۹۴۰ ) ق . م . مراجعه شود .

فصل ششم - در سهم الارث طبقات مختلفه وراث
مبحث اول - در سهم الارث طبقه اولي
ماده ۹۰۶ - اگر براي متوفي اولاد يا اولاد اولاد از هر درجه كه باشند موجود نباشد هر يك ازابوين در صورت انفراد تمام ارث را مي برد و اگر پدر و مادر ميت هر دو زنده باشند ما در يك ثلث وپدر دو ثلث مي برد ليكن اگر مادر حاجب داشته باشدسدس ازتركه متعلق به مادر و بقيه مال پدراست .

ماده ۹۰۷ - اگر متوفي ابوين نداشته و يك يا چند نفر اولاد داشته باشد تركه به طريق ذيل تقسيم مي شود .
اگر فرزند منحصر به يكي باشد خواه پسر خواه دختر تمام تركه به او مي رسد .
اگر اولاد متعدد باشند ولي تمام پسر يا تمام دختر ، تركه بين آنها بالسويه تقسيم مي شود . اگر اولادمتعدد باشند و بعضي از آنها پسر و بعضي دختر ، پسر دو برابر دختر مي برد .

ماده ۹۰۸ - هرگاه پدر يا مادر متوفي يا هردو ابوين او موجود باشند با يك دختر فرض هر يك از پدر و مادر سدس تركه و فرض دختر نصف آن خواهد بود و مابقي بايد بين تمام وراث به نسبت فرض آنهاتقسيم شودمگراينكه مادرحاجب داشته باشدكه دراين صورت مادرازمابقي چيزي نمي برد .

ماده ۹۰۹ - هرگاه پدر يا مادر متوفي يا هردو ابوين او موجود باشند با چند دختر فرض تمام دخترها دو ثلث تركه خواهد بودكه بالسويه بين آنها تقسيم مي شود وفرض هر يك از پدر مادر يك سدس و مابقي اگر باشد بين تمام ورثه به نسبت فرض آنها تقسيم مي شود مگر اينكه مادر حاجب داشته باشد در اين صورت مادر از باقي چيزي نمي برد .

ماده ۹۱۰ - هرگاه ميت اولاد داشته باشد اگرچه يك نفر ، اولاد اولاد او ارث نمي برند .

ماده ۹۱۱ - هرگاه ميت اولاد بلاواسطه نداشته باشد اولاد اولاد او قائم مقام اولاد بوده و بدين طريق جزو وراث طبقه اول محسوب و با هريك ازابوين كه زنده باشد ارث مي برد . تقسيم ارث بين اولاد اولاد بر حسب نسل به عمل مي آيد يعني هر نسل حصه كسي را مي برد كه به توسط او به ميت مي رسد بنا براين اولاد پسر دو برابر اولاد دختر مي برند .
در تقسيم بين افراد يك نسل پسر دو برابر دختر مي برد .

ماده ۹۱۲ - اولاد اولاد تا هر درجه كه پايين بروند به طريق مذكور در ماده فوق ارث مي برند بارعايت اينكه اقرب به ميت ابعد را محروم مي كند .

ماده ۹۱۳ - در تمام صور مذكوره در اين مبحث هر يك از زوجين كه زنده باشد فرض خود رامي برد و اين فرض عبارت است از نصف تركه براي زوج و ربع آن براي زوجه در صورتي كه ميت اولاديااولاداولادنداشته باشدوازربع تركه براي زوج و ثمن آن براي زوجه در صورتي كه ميت اولاد يااولاد اولاد داشته باشدومابقي تركه برطبق مقررات موادقبل مابين سايروراث تقسيم مي شود . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۴۳۴۰/۷ - ۶/۷/۱۳۷۳ ا . ح . ق : با توجه به مفاد و مندرجات مواد ( ۵ ، ۶ و ۹۸۷ ) قانون مدني وتبصره هاي ذيل آن ، وراث بانوان ايراني كه همسران خارجي دارند درصورت بقا بر تابعيت ايران طبق قوانين ايران مايملك آنها فيمابين ورثه به ترتيبي كه قوانين ايران پيش بيني كرده تقسيم مي گردد و همان گونه كه در باب دوم قانون مدني ايران در ارث از ماده ( ۸۶۱ ) الي ( ۹۴۹ ) تعيين تكليف شده است وراث قانوني بانوي ايراني از ماترك او ارث خواهند برد و بالاخص مواد ( ۹۱۳ ، ۹۲۷ و ۹۳۸ ) و مبحث چهارم قانون مدني ايران در ميراث زوج و زوجه به طوروضوح تعيين تكليف شده است ولي اگر زن تابعيت شوهر را پذيرفته باشد ارث تابع قوانين كشور متبوع زوج خواهدبود .

ماده ۹۱۴ - اگر به واسطه بودن چندين نفر صاحبان فرض تركه ميت كفايت نصيب تمام آنها رانكند نقص بر بنت و بنتين وارد مي شود و اگر پس از موضوع كردن نصيب صاحبان فرض زيادتي باشد و وارثي نباشد كه زياده را به عنوان قرابت ببرد اين زياده بين صاحبان فرض بر طبق مقررات مواد فوق تقسيم مي شود ليكن زوج وزوجه مطلقا ومادر اگر حاجب داشته باشد اززيادي چيزي نمي برد .

ماده ۹۱۵ - انگشتري كه ميت معمولا استعمال مي كرده و همچنين قرآن و رختهاي شخصي وشمشير او به پسر بزرگ او مي رسد بدون اينكه از حصه او از اين حيث چيزي كسر شود مشروط براينكه تركه ميت منحصر به اين اموال نباشد .

مبحث دوم - در سهم الارث طبقه دوم
ماده ۹۱۶ - هرگاه براي ميت وارث طبقه اولي نباشد تركه او به وارث طبقه ثانيه مي رسد .

ماده ۹۱۷ - هر يك از وراث طبقه دوم اگر تنها باشد تمام ارث را مي برد واگر متعدد باشند تركه بين آنها برطبق مواد ذيل تقسيم مي شود .

ماده ۹۱۸ - اگر ميت اخوه ابويني داشته باشد اخوه ابي ارث نمي برند درصورت نبودن اخوه ابويني اخوه ابي حصه ارث آنها را مي برند . اخوه ابويني و اخوه ابي هيچ كدام اخوه امي را از ارث محروم نمي كنند .

ماده ۹۱۹ - اگر وراث ميت چند برادر ابويني يا چند برادر ابي يا چند خواهر ابويني و چندخواهر ابي باشند تركه بين آنها بالسويه تقسيم مي شود .

ماده ۹۲۰ - اگر وراث ميت چند برادر و خواهر ابويني يا چند برادر و خواهر ابي باشند حصه ذكور دو برابر اناث خواهد بود .

ماده ۹۲۱ - اگر وراث چند برادر امي يا چند خواهر امي يا چند برادر و خواهر امي باشند تركه بين آنها بالسويه تقسيم مي شود .

ماده ۹۲۲ - هرگاه اخوه ابويني و اخوه امي با هم باشند تقسيم به طريق ذيل مي شود :
اگر برادر يا خواهر امي يكي باشد سدس تركه را مي برد و بقيه مال اخوه ابويني يا ابي است كه به طريق مذكور در فوق تقسيم مي نمايند . اگر كلاله امي متعدد باشد ثلث تركه به آنها تعلق گرفته و بين خود بالسويه تقسيم مي كنند وبقيه مال اخوه ابويني يا ابي است كه مطابق مقررات مذكور در فوق تقسيم مي نمايند .

ماده ۹۲۳ - هرگاه ورثه اجداد يا جدات باشد تركه به طريق ذيل تقسيم مي شود . اگر جد يا جده تنها باشد اعم از ابي يا امي تمام تركه به اوتعلق مي گيرد .
اگر اجداد وجدات متعدد باشند در صورتي كه همه ابي باشند ذكور دوبرابر اناث مي برد و اگرهمه امي باشند بين آنها بالسويه تقسيم مي گردد .
اگر جد يا جده ابي و جد يا جده امي با هم باشند ثلث تركه به جد يا جده امي مي رسد و درصورت تعدد اجداد امي آن ثلث بين آنها بالسويه تقسيم مي شود و دو ثلث ديگر به جد يا جده ابي مي رسد و در صورت تعدد حصه ذكور از آن دو ثلث دوبرابر حصه اناث خواهد بود .

ماده ۹۲۴ - هرگاه ميت اجداد وكلاله با هم داشته باشد دو ثلث تركه به وراثي مي رسد كه ازطرف پدر قرابت دارند و در تقسيم آن حصه ذكور دو برابر اناث خواهد بود و يك ثلث به وراثي مي رسد كه ازطرف مادر قرابت دارند و بين خود بالسويه تقسيم مي نمايند ليكن اگر خويش مادري فقط يك برادر يا يك خواهر امي باشد فقط سدس تركه به او تعلق خواهد گرفت .

ماده ۹۲۵ - در تمام صور مذكوره در مواد فوق اگر براي ميت نه برادر باشد و نه خواهر ، اولاداخوه قائم مقام آنها شده و با اجداد ارث مي برند در اين صورت تقسيم ارث نسبت به اولاد اخوه برحسب نسل به عمل مي آيد يعني هر نسل حصه كسي را مي برد كه به واسطه او به ميت مي رسدبنابراين اولاد اخوه ابويني يا ابي حصه اخوه ابويني يا ابي تنها و اولاد كلاله امي حصه كلاله امي رامي برند .
در تقسيم بين افراد يك نسل اگر اولاد اخوه ابويني يا ابي تنها باشند ذكور دو برابر اناث مي برد واگر از كلاله امي باشند بالسويه تقسيم مي كنند .

ماده ۹۲۶ - در صورت اجتماع كلاله ابويني و ابي و امي ، كلاله ابي ارث نمي برد .

ماده ۹۲۷ - در تمام مواد مذكوره در اين مبحث هر يك از زوجين كه باشد فرض خود را ازاصل تركه مي برد و اين فرض عبارت است از نصف اصل تركه براي زوج و ربع آن براي زوجه .
متقربين به مادر هم اعم از اجداد يا كلاله فرض خود را از اصل تركه مي برند . هرگاه به واسطه ورود زوج يا زوجه نقصي موجود گردد نقص بر كلاله ابويني يا ابي يا بر اجداد ابي وارد مي شود .


مبحث سوم - در سهم الارث وارث طبقه سوم
ماده ۹۲۸ - هرگاه براي ميت وراث طبقه دوم نباشد تركه او به وراث طبقه سوم مي رسد .

ماده ۹۲۹ - هر يك از وراث طبقه سوم اگر تنها باشد تمام ارث را مي برد واگر متعدد باشند تركه بين آنها بر طبق مواد ذيل تقسيم مي شود .

ماده ۹۳۰ - اگر ميت اعمام يا اخوال ابويني داشته باشد اعمام يا اخوال ابي ارث نمي برند درصورت نبودن اعمام يا اخوال ابويني اعمام يا اخوال ابي حصه آنها را مي برند . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۶۹۶۴/۷ - ۲۱/۱۱/۱۳۷۸ ا . ح . ق : مستفاد از ماده ( ۹۳۰ ) قانون مدني آن است كه با بودن اعمام يا احوال ابويني ، اعمام يا احوال ابي ارث نمي برند يعني اعمام و احوال ابويني اقرب به ميت محسوب مي شوند و با بودن اقرب ، ارث به ابعد نمي رسد ، بنابراين با وجود مثلا عموي ابويني ، ارث به عمو يا عمه يا دايي يا خاله ابي نمي رسد

ماده ۹۳۱ - هرگاه وراث متوفي چند نفر عمو يا چند نفر عمه باشند تركه بين آنها بالسويه تقسيم مي شود در صورتي كه همه آنها ابويني يا همه ابي يا همه امي باشند .
هرگاه عمو و عمه با هم باشند در صورتي كه همه امي باشند تركه را بالسويه تقسيم مي نمايند و درصورتي كه همه ابويني يا ابي باشند حصه ذكور دوبرابر اناث خواهد بود .

ماده ۹۳۲ - در صورتي كه اعمام امي و اعمام ابويني يا ابي با هم باشند عم يا عمه امي اگر تنهاباشد سدس تركه به او تعلق مي گيرد و اگر متعدد باشند ثلث تركه و اين ثلث را مابين خود بالسويه تقسيم مي كنند و باقي تركه به اعمام ابويني يا ابي مي رسد كه در تقسيم ذكور دو برابر اناث مي برد .

ماده ۹۳۳ - هرگاه وراث متوفي چند نفر دايي يا چند نفر خاله يا چند نفر دايي و چند نفر خاله با هم باشند تركه بين آنها بالسويه تقسيم مي شود خواه همه ابويني ، خواه همه ابي و خواه همه امي باشند .

ماده ۹۳۴ - اگر وراث ميت دايي و خاله ابي يا ابويني يا دايي و خاله امي باشند ، طرف امي اگريكي باشد سدس تركه را مي برد و اگر متعدد باشند ثلث آن را مي برند و بين خود بالسويه تقسيم مي كنند و مابقي مال دايي و خاله هاي ابويني يا ابي است كه آنها هم بين خود بالسويه تقسيم مي نمايند .

ماده ۹۳۵ - اگر براي ميت يك يا چند نفر اعمام يا يك يا چند نفر اخوال باشد ثلث تركه به اخوال دوثلث آن به اعمام تعلق مي گيرد .
تقسيم ثلث بين اخوال بالسويه به عمل مي آيد ليكن اگر بين اخوال يك نفر امي باشدسدس حصه اخوال به او مي رسد و اگر چند نفر امي باشند ثلث آن حصه به آنها داده مي شود و درصورت حصه اخير تقسيم بين آنها بالسويه به عمل مي آيد .
در تقسيم دوثلث بين اعمام حصه ذكور دوبرابر اناث خواهد بود ليكن اگر بين اعمام يك نفر امي باشد سدس حصه اعمام به او مي رسد و اگر چند نفر امي باشند ثلث آن حصه به آنها مي رسد و درصورت اخير آن ثلث را بالسويه تقسيم مي كنند .
در تقسيم پنج سدس و يا دو ثلث كه از حصه اعمام باقي مي ماند بين اعمام ابويني يا ابي حصه ذكور دو برابر اناث خواهد بود .

ماده ۹۳۶ - با وجود اعمام يا اخوال اولاد آنها ارث نمي برند مگر درصورت انحصار وارث به يك پسر عموي ابويني با يك عموي ابي تنها كه فقط در اين صورت پسر عمو ، عمو را از ارث محروم مي كند ليكن اگر با پسر عموي ابويني خال يا خاله باشد يا اعمام متعدد باشند ولو ابي تنها پسر عموارث نمي برد .

ماده ۹۳۷ - هرگاه براي ميت نه اعمام باشد و نه اخوال اولاد آنها به جاي آنها ارث مي برند ونصيب هر نسل نصيب كسي خواهد بود كه به واسطه او به ميت متصل مي شود .

ماده ۹۳۸ - در تمام موارد مزبوره در اين مبحث هر يك از زوجين كه باشد فرض خودرا ازاصل تركه مي برد و اين فرض عبارت است از نصف اصل تركه براي زوج و ربع آن براي زوجه .
متقرب به مادر هم نصيب خود را از اصل تركه مي برد باقي تركه مال متقرب به پدر است و اگرنقصي هم باشد بر متقربين به پدر وارد مي شود .

ماده ۹۳۹ - در تمام موارد مذكوره دراين مبحث و دو مبحث قبل اگر وارث خنثي بوده و ازجمله وراثي باشد كه از ذكور آنها دو برابر اناث مي برند سهم الارث او به طريق ذيل معين مي شود :
اگر علائم رجوليت غالب باشد سهم الارث يك پسر از طبقه خود و اگر علائم اناثيت غلبه داشته باشد سهم الارث يك دختر از طبقه خود را مي برد و اگر هيچ يك از علائم غالب نباشد نصف مجموع سهم الارث يك پسر و يك دختر ازطبقه خود را خواهد برد .

مبحث چهارم - در ميراث زوج و زوجه
ماده ۹۴۰ - زوجين كه زوجيت آنها دائمي بوده وممنوع ازارث نباشند از يكديگر ارث مي برند . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۶۰۸۰/۷ - ۱۶/۱۱/۱۳۷۰ ا . ح . ق : ( ( زوجه دائمي كه از وراث مستاجر باشد از حق كسب يا پيشه يا تجارت سهم مي برد ولي اگر جزء وراث مالك باشد از اين حق سهم نمي برد ) ) .

ماده ۹۴۱ - سهم الارث زوج و زوجه از تركه يكديگر به طوري است كه در مواد ۹۱۳ - ۹۲۷ و۹۳۸ ذكر شده است .

ماده ۹۴۲ - در صورت تعدد زوجات ربع يا ثمن تركه كه تعلق به زوجه دارد بين همه آنان بالسويه تقسيم مي شود .

ماده ۹۴۳ - اگر شوهر زن خودرا به طلاق رجعي مطلقه كند هر يك از آنها كه قبل از انقضاي عده بميرد ديگري از او ارث مي برد ليكن اگر فوت يكي ازآنها بعد از انقضاي عده بوده و يا طلاق بائن باشد از يكديگر ارث نمي برند .

ماده ۹۴۴ - اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و در ظرف يك سال از تاريخ طلاق به همان مرض بميرد ، زوجه از او ارث مي برد اگر چه طلاق بائن باشد مشروط بر اينكه زن شوهرنكرده باشد .

ماده ۹۴۵ - اگر مردي در حال مرض زني را عقد كند و در همان مرض قبل از دخول بميرد زن ازاو ارث نمي برد ، ليكن اگر بعد از دخول يا بعداز صحت يافتن از آن مرض بميرد زن از او ارث مي برد .

ماده ۹۴۶ - زوج از تمام اموال زوجه ارث مي برد ، ليكن زوجه از اموال ذيل : ( ۱ )
۱ - از اموال منقوله از هر قبيل كه باشد .
۲ - از ابنيه و اشجار . ( ۲ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۳۴۱۲/۷ - ۱۲/۵/۱۳۷۷ ا . ح . ق : چنانچه زوج تبعه ايران در دوره زناشويي فوت نمايد دو حالت قابل پيش بيني است : ۱ - زوج شيعه بوده و داراي اولاد باشد . زوجه يك هشتم بهاي اعياني و اشجار موجود درارث مي برد ( مواد ۹۰۱ و ۹۴۷ ق . م . ) . ۲ - در صورتي كه زوج پيرو مذاهب اهل سنت يا مسيحي يا كليمي يا زرتشتي باشد ، سهم زوجه مطابق مقررات مربوط به مذهب متوفي خواهد بود ( اصول ۱۲ و ۱۳ ق . ا . و قانون رعايت احوال شخصيه ايرانيان غيرشيعه مصوب ۱۳۱۲ و راي لازم الاتباع هيات عمومي )

۲ - نظريه ۴۹۵۷/۷ - ۱۴/۸/۱۳۷۴ ا . ح . ق : طبق ماده ( ۹۴۶ ) ق . م . زوجه از ابنيه و اعياني غيرمنقول كه شامل آب قنات و چاه ، موتور ، چشمه و تاسيسات و . . . مي شود نيز ارث مي برد ، منتهي با توجه به ماده ( ۹۴۷ ) ق . م . ، زوجه فقط از قيمت اعيان ارث مي برد نه از عين آنها و در صورت امتناع ورثه از اداي قيمت ، زوجه مي تواند از عين آنهااستيفاي منفعت كند

ماده ۹۴۷ - زوجه از قيمت ابنيه و اشجار ارث مي برد و نه از عين آنها و طريقه تقويم آن است كه ابنيه و اشجار با فرض استحقاق بقا در زمين بدون اجرت تقويم مي گردد . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - سوال : آيا دسترنج زراعتي و حق اولويت و گاوبندي و تبرتراشي و حق كارافه و دست دارمي و نظاير آن ، در حكم اموال غير منقول است يا منقول و در نتيجه زوجه از اين حقوق ارث مي برد يا خير ؟
نظريه ب . ش . - ب . ت . ( مندرج در شماره ۱۷۳ هفته دادگستري ) ا . ح . ق : بر حسب ماده ۳۱ آيين نامه قانون ثبت املاك دسترنج رعيتي و حق اولويت و حقوق زارعانه ديگري از اين قبيل از حقوق راجع به عين املاك نبوده و بلكه ازحقوق ديني و در زمره اموال منقول مي باشد . بنابراين مطابق ماده ۹۴۶ ق . م . زوجه از آنها ارث مي برد .
نظريه ۴۳۶/۴۵ - ۱۰/۱۰/۱۳۴۵ ا . ح . ق : قنات از مصاديق ابنيه به معناي اعم است و زوجه در سهم خود استحقاق دريافت قيمت قنات را دارد ولي چون حقي نسبت به عين ندارد حق دريافت مال الاجاره آن را ندارد .

ماده ۹۴۸ - هرگاه در مورد ماده قبل ورثه از اداي قيمت ابنيه و اشجار امتناع كند زن مي تواندحق خود را از عين آنها استيفاء نمايد . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۲۶۸/۷ –۲ - ۱۸/۱/۱۳۷۱ ا . ح . ق : با توجه به مفاد ماده ۹۴۸ ق . م . كه در صورت امتناع ورثه از اداي قيمت ابنيه و اشجار به زن از عين غيرمنقول حق خود را استيفا خواهد نمود به درخواست محكوم له دايره اجرا مي بايست بدوا با تعيين مهلت مناسب درمورد پرداخت بهاي اعياني به ورثه اخطار كند درصورت عدم پرداخت بها از ناحيه ورثه در مهلت تعيين شده ، دايره اجرا مي تواند نسبت به فروش عين سهم الارث زن اقدام و در مورد اموال منقول ازجمله امتياز تلفن وفق مقررات قانوني عمل نمايد و نيز ممكن است معادل سهم الارث وي از خود اعيان به او منتقل شود .
نظريه ۲۱۳۳/۷ - ۱۲/۴/۱۳۷۳ ا . ح . ق : در صورتي كه با لحاظ عدم پرداخت بها و موافق ماده ( ۹۴۸ ) قانون مدني ، زن از عين استيفا كند هرگونه اقدام حقوقي بايد با موافقت زن ( زوجه ) باشد . تقديم دادخواست الزام به فروش ثمينه اعياني توجيه قانوني ندارد و دراين گونه موارد در صورت عدم توافق بايد موافق قانون افراز املاك مشاع مصوب ۱۳۵۷ و يا در قالب تقسيم تركه رفتار گردد . و در صورت عدم توافق در بهاي ثمينه افراد ذي نفع مي توانند با تقديم دادخواست ارزش ثمينه اعياني را وسيله دادگاه تعيين و پس از قطعيت حكم وجه آن را به صندوق ثبت يا دادگاه توديع نمايند .

ماده ۹۴۹ - در صورت نبود هيچ وارث ديگر به غير از زوج يا زوجه شوهر تمام تركه زن متوفاه خود را مي برد ، ليكن زن فقط نصيب خود را و بقيه تركه شوهر در حكم مال اشخاص بلاوارث و تابع ماده ۸۶۶ خواهد بود . ( ۱ )
زيرنويس :
۱ - نظريه ۲۸۹/۷ - ۲۸/۱/۱۳۶۱ ا . ح . ق : با توجه به صراحت ماده ۹۴۹ ق . م . درخصوص اينكه چنانچه زوج فوت كند و وارث ديگري به جز زوجه نداشته باشد زوجه فقط نصيب خود را مي برد و بقيه تركه در حكم مال اشخاص بلاوارث و تابع ماده ۸۶۶ خواهد بود و با عنايت به ماده ۸۶۶ همان قانون كه مقرر مي دارد : پدر صورت نبودن وارث امر تركه متوفي راجع به حاكم است پ و با التفات به ماده ۸۴۳ قانون مذكور كه وصيت زائد بر ثلث تركه را نافذ ندانسته است مگر با اجازه ورثه ، چنين استفاده مي شود كه در مواردي كه وارثي جهت تنفيذ وصيت وجود نداشته باشدوصيت زائد بر ثلث غيرنافذ است وچون در صورتي كه وارث منحصر به زوجه باشد زوجه فقط نصيب خود را مي بردو نسبت به مازاد بر آن ، تركه در حكم اموال بلاوارث است لذا مشاراليها نمي تواند نسبت به مازاد بر ثلث وصيت را به نفع خود تنفيذ كند ونتيجتا زوجه فقط سهم الارث خود را به علاوه ثلث ماترك ( به عنوان وصيت ) مي برد و مابقي تركه مشمول ماده ۸۶۶ ق . م . مي باشد .
نظريه ۲۰۵/۱۱۱/۵۱ - ۵/۷/۱۳۵۱ ا . ح . ق : در صورتي كه طبق سند رسمي زن و شوهري با يكديگر قرار بگذارند كه هر يك زودتر از ديگري فوت كند همه ماترك او اعم از منقول و غير منقول به طرف ديگر كه در قيد حيات است متعلق گردد ، برطبق مادتين ۸۳۷ و ۸۴۳ ق . م . وصيت زياده برثلث تركه بدون اجازه ورثه نافذ نيست ولي چنانچه وارثي نباشد به موجب ماده ۹۴۹ ق . م . زوجه فقط نصيب خود را مي برد و بقيه تركه شوهر در حكم مال اشخاص بلاوارث است . بهر حال زوجه علاوه بر نصيب خود ، ثلث تركه را در هر دو صورت خواهد برد .


اين متن توسط معاونت حقوقي و امور مجلس نهاد رياست جمهوري تدوين شده است. كانون وكلاي دادگستري نيز نسخه الكترونيك آنرا در سايت خود منتشر كرده است. سايت حقوق اين مطلب را از سايت كانون وكلا اقتباس و بازانتشار مي نمايد. بي ترديد مطالعه متن حاضر كه قوانين و مقررات و آراء قضائي و نظريات حقوقي را در بر دارد براي هر حقوقدان ضروري و حياتي است. 

مقاله هاى اين بخش
  1. پيش گفتارها
    18 ژوئيه 2005

  2. مقدمه - در انتشار و آثار و اجراي قوانين به طور عموم ( مواد ۱ تا ۱۰ ) قانون مدني مصوب ۱۸ ارديبهشت ماه ۱۳۰۷ با اصلاحات بعدي
    18 ژوئيه 2005

  3. در اموال - در بيان اموال و مالكيت به طور كلي - اموال غير منقول و منقوله و فاقد مالك خاص و حقوق اشخاص نسبت به اموال مواد ( ۱۱ تا ۵۴ )
    18 ژوئيه 2005

  4. در وقف - در حق انتفاع از مباحات و حق ارتفاق و آثار و حريم املاك ( مواد ۵۵ تا ۱۳۹ )
    18 ژوئيه 2005

  5. در اسباب تملك - قسمت اول در احياي اراضي موات و حيازت اشياء مباحه مواد ۱۴۰ تا ۱۸۲ عقود و معاملات و تعهدات به طور كلي - مواد ۱۸۳ تا ۲۱۸
    18 ژوئيه 2005

  6. در اثر معاملات ، قواعد عمومي - شرايط ضمن عقد - معاملات فضولي - مواد ۲۱۹ تا ۲۶۳ سقوط تعهدات و الزامات بدون قرارداد از مواد ۲۶۴ تا ۳۳۷
    18 ژوئيه 2005

  7. در احكام بيع - طرفين معامله - مبيع - ثمن - تسليم و ضمان درك مواد ۳۳۸ تا ۳۹۵
    18 ژوئيه 2005

  8. خيارات و احكام راجع به آن - بيع شرط و معاوضه مواد ۳۹۶ تا ۴۶۵ در اجاره و احكام آن مواد ۴۶۶ تا ۵۱۷
    18 ژوئيه 2005

  9. مزارعه و مساقات - مضاربه و جعاله مواد ۵۱۸ تا ۵۷۰ شركت - وديعه - عاريه - قرض و گروبندي مواد ۵۷۱ تا ۶۵۵
    18 ژوئيه 2005

  10. وكالت - ضمان عقدي مواد ۶۵۶ تا ۷۲۳ حواله - كفالت - صلح - رهن و اخذ به شفعه مواد ۷۲۴ تا ۸۲۴
    18 ژوئيه 2005

  11. در وصايا كليات - موصي - موصي به و موصي له و وصي مواد ۸۲۵ تا ۸۶۰ در ارث و موجبات و تحقق و شرايط و موانع ارث - حجب و فرض و سهم الارث مواد ۸۶۱ تا ۹۴۹
    18 ژوئيه 2005

  12. مقررات مختلف و اشخاص - تابعيت مواد ۹۵۰ تا ۹۹۱ در اسناد سجل احوال - اقامتگاه - غايب مفقود الاثر و قرابت مواد ۹۹۲ تا ۱۰۳۳
    18 ژوئيه 2005

  13. خواستگاري - قابليت صحي - موانع و شرايط ، وكالت در نكاح - نكاح منقطع مواد ۱۰۳۴ تا ۱۰۷۷ مهريه مواد ۱۰۷۸ تا ۱۱۰۱
    18 ژوئيه 2005

  14. حقوق و تكاليف زوجين نسبت به يكديگر و انحلال عقد نكاح از مواد ۱۱۰۲ تا ۱۱۳۲ در كليات و اقسام طلاق ، عده مواد ۱۱۳۳ تا ۱۱۵۷ در اولاد و نسب و نگاهداري و تربيت اطفال ، ولايت قهري و الزام به انفاق مواد ۱۱۵۸ تا ۱۲۰۶
    18 ژوئيه 2005

  15. در حجر و قيموميت ، اختيارات و وظايف قيم ، عزل قيم ، خروج از قيموميت مواد ۱۲۰۷ تا ۱۲۵۶ در ادله اثبات دعوي ، اقرار و شرايط آن ، در اسناد مواد ۱۲۵۷ تا ۱۳۰۵ در شهادت و شرايط آن ، امارات و قسم مواد ۱۳۰۶ تا ۱۳۳۵
    18 ژوئيه 2005